نمیدونم من چرا توروی هرکس یکم میخندم اینقدر پرو میشه.

یعنی یه تجدید نظر حسابی تو اخلاق و رفتارم  بایدبکنم که این رویه اصلا درست نیست.

موقعیت اجتماعی آدما رو در نظر نمیگیرم از کارگر تادکتر یه جور رفتار میکنم آخرشم هر آدمی به خودش اجازه میده هر حرفیو بزنه.

من احساس میکنم گناهکارم بابت تمام روزایی که خوب بودم.

تا به یه کسی هم میگی میگه بابا تو خوب باش بقیه بذار هرطور دوس دارن باشن.این چه حرف مسخریه آخه؟؟

یارو تو تهران یه خونه اجاره کرده نشسته خانواده اش معلوم نیست کی هستن از کجا اومدن با کمال اعتماد به نفس اومده به من میگه قاضیا همه کارشون و زندگیشون ایراد داره.

حالا بماند که نمیدونست بابای من قاضی هست و ما به عنوان های بابا عادت داریم وجار نمیزنیم یه جا اونوقت خودش به شغل ازاد پدرش افتخار میکنه ولی چنان هرچیزی از دهنم دراومد بهش گفتم که رد اشک توی چشماشو دیدم.بعدشم هرچقدر معذرت خواست که من نمیدونستم فایده نکرد و ایشون چندمین نفری بودن که از اول سال جدید از زندگیم حذف شدن.

اصلنم الان دلم میخواد بنویسم دلم میخواد نظراتو نبندم  دلمم میخواد رمز نذارم دلمم میخواد بد باشم 

هرچی دیوونه جدیدا میخوره به پست من چرا؟

از این به بعد رویکرد من عوض میشه کاملا!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها